سفارش تبلیغ
صبا ویژن

Manotanhaeiam

Dep

نه آرامشت را
به چشمـے
وابسته کن،
نه دستت را
به گرماے دستـے
دلـــــــــخوش…
چشمها بسته میشوند و
دستــها مشت میشوند…
و تو مـےمانـے و
یک
دنــــــــیا
تــــــــــنهائی…


+ نوشته شده در یکشنبه 95/3/30ساعت 2:59 عصر توسط hadis نظرات ( ) |




دنیا یعنی...


برای من دنیا یعنی ...
.
.
.
مزرعه ای کوچک ؛
خانه ای جمع وُ جور ؛
و ...
مردی که دوستش دارم ...


+ نوشته شده در جمعه 95/2/10ساعت 1:27 عصر توسط hadis نظرات ( ) |




kabos


دســـتــشــو آروم کــشــیــد روی صــورتــم .... چــشـمـامــو آروم بــــاز کــــردم .... بــوی عــطــرش

ســرعــتِ تــپــیـدنِ قــلــبــمــو زیــاد کــرده بــود .... بــا یــه لــبــاسِ ســفــیــد بــالــای ســرم نــشـسـتـه

بـود خــواســتــم بــگــم ســلــام .... انــگــشــتــشــو گــذاشــت جــلــوی دهــنــمــو گــفــت :

مــن اول بــایــد ســــلــام کـــــنــــم ............. ســـــــلـــــامــــــــ ...............

نـــیــگــاش کــردم ،،، مـــاتــــم بـــرده بـــود......

انــگــار یــه دفــــه فــهـــمــیــدم کـــه هــمـــش خــوابــه...

بــدون جــواب تـــو آغـــوشــم کــشــیــدمــشــو شــروع کــردم بــه اشــک ریــخــتــن...

/// بــه خــاطــرِ شــدتـِــــ اشـــــکـــام از خــــواب بــــلــنــد شــــدم ///

جــز مـــتــکــای خــیــســـــِـ از اشــکــام چــیــزی تــو آغـــــــوشـــــــم نــبــود.....

ایـــن کـــابــوس بـــود یــا رویــای عــاشــقــانــه ؟؟؟؟؟ نـــمــیـــدونـــم.......


+ نوشته شده در جمعه 95/2/10ساعت 12:42 عصر توسط hadis نظرات ( ) |




im sad..

 

http://s1.picofile.com/file/7666398923/girl23.jpg

 

 

 


+ نوشته شده در جمعه 95/2/10ساعت 12:40 عصر توسط hadis نظرات ( ) |




صدایم بزن

 

تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف … لرزشی روی میز کنار تختم میفتد .. از این صدا متنفر بودم اما … چشم هایم را میمالم .. new message تا لود شود آرزو می کنم … کاش تو باشی … … سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !!

::
::
صدا بزن مرا
مهم نیست به چه نامی
فقط میم مالکیت را آخرش بگذار
می خواهم باور کنم ، مال تو هستم…
::
::
من از تمام آسمان یک باران را می خواهم؛ و از تمام زمین یک خیابان را… و از تمام تو یک دست ، که قفل شود در دست من
::
::
بی بهانه در خاطرمی وفراموش نمیشوی شاید دوست داشتن همین باشد…


+ نوشته شده در جمعه 95/2/10ساعت 12:29 عصر توسط hadis نظرات ( ) |




صدایم بزن

 

تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف … لرزشی روی میز کنار تختم میفتد .. از این صدا متنفر بودم اما … چشم هایم را میمالم .. new message تا لود شود آرزو می کنم … کاش تو باشی … … سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !!

::
::
صدا بزن مرا
مهم نیست به چه نامی
فقط میم مالکیت را آخرش بگذار
می خواهم باور کنم ، مال تو هستم…
::
::
من از تمام آسمان یک باران را می خواهم؛ و از تمام زمین یک خیابان را… و از تمام تو یک دست ، که قفل شود در دست من
::
::
بی بهانه در خاطرمی وفراموش نمیشوی شاید دوست داشتن همین باشد…


+ نوشته شده در جمعه 95/2/10ساعت 12:24 عصر توسط hadis نظرات ( ) |




صدایم بزن

 

تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف … لرزشی روی میز کنار تختم میفتد .. از این صدا متنفر بودم اما … چشم هایم را میمالم .. new message تا لود شود آرزو می کنم … کاش تو باشی … … سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !!

::
::
صدا بزن مرا
مهم نیست به چه نامی
فقط میم مالکیت را آخرش بگذار
می خواهم باور کنم ، مال تو هستم…
::
::
من از تمام آسمان یک باران را می خواهم؛ و از تمام زمین یک خیابان را… و از تمام تو یک دست ، که قفل شود در دست من
::
::
بی بهانه در خاطرمی وفراموش نمیشوی شاید دوست داشتن همین باشد…


+ نوشته شده در جمعه 95/2/10ساعت 12:23 عصر توسط hadis نظرات ( ) |




صدایم بزن

 

تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف … لرزشی روی میز کنار تختم میفتد .. از این صدا متنفر بودم اما … چشم هایم را میمالم .. new message تا لود شود آرزو می کنم … کاش تو باشی … … سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !!

::
::
صدا بزن مرا
مهم نیست به چه نامی
فقط میم مالکیت را آخرش بگذار
می خواهم باور کنم ، مال تو هستم…
::
::
من از تمام آسمان یک باران را می خواهم؛ و از تمام زمین یک خیابان را… و از تمام تو یک دست ، که قفل شود در دست من
::
::
بی بهانه در خاطرمی وفراموش نمیشوی شاید دوست داشتن همین باشد…


+ نوشته شده در جمعه 95/2/10ساعت 12:23 عصر توسط hadis نظرات ( ) |




حلالم کن

حلالم کن دارم میرم 
چقدراین لحظه دلگیره  

گناهی گردن مانیست  
همش تقصیر تقدیره 



نگام کن لحظه ی رفتن  
چه تلخه این هم آغوشی 

چه وحشتناکه دل کندن  
چقدر سخته فراموشی 



پرازبغضم پرازگریه  
پرازتلخی وشیرینی 

حلالم کن دارم میرم  
منوهرگز نمی بینی 



حلالم کن اگه دستام  
به دستای توعادت کرد 

آخه دنیای عاشق کش  
به ما دوتا خیانت کرد 



کلاف آرزوهامو  
چراهیشکی نمی بافه 

برای ما دوتا عاشق  
جدایی دورازانصافه 



تمام سهم من از تو  
یه حلقه س که توو دستامه 

تمام سهم تو ازمن  
یه عشق بی سرانجامه 



تو بارونی ترین ابری  
من از پاییز لبریزم 

چه معصومانه می باری  
چه مظلومانه می ریزم


+ نوشته شده در جمعه 95/2/10ساعت 12:22 عصر توسط hadis نظرات ( ) |




حلالم کن

حلالم کن دارم میرم 
چقدراین لحظه دلگیره  

گناهی گردن مانیست  
همش تقصیر تقدیره 



نگام کن لحظه ی رفتن  
چه تلخه این هم آغوشی 

چه وحشتناکه دل کندن  
چقدر سخته فراموشی 



پرازبغضم پرازگریه  
پرازتلخی وشیرینی 

حلالم کن دارم میرم  
منوهرگز نمی بینی 



حلالم کن اگه دستام  
به دستای توعادت کرد 

آخه دنیای عاشق کش  
به ما دوتا خیانت کرد 



کلاف آرزوهامو  
چراهیشکی نمی بافه 

برای ما دوتا عاشق  
جدایی دورازانصافه 



تمام سهم من از تو  
یه حلقه س که توو دستامه 

تمام سهم تو ازمن  
یه عشق بی سرانجامه 



تو بارونی ترین ابری  
من از پاییز لبریزم 

چه معصومانه می باری  
چه مظلومانه می ریزم


+ نوشته شده در جمعه 95/2/10ساعت 12:22 عصر توسط hadis نظرات ( ) |




<      1   2   3   4      >